روزانه های زندگی گلدار ...

انقد کم خونه ایم دلمون برای خونه بودن تنگ میشه 

پنج شمبه وُ جمعه دوس داریم ساعتاییو تو خونه باشیم ...

تا 12 که میخوابیم , البته من 10 بیدارم دیگه آقای بهمنی تا دم اذان میره قشنگ :D

بعدم که ناهارُ صبحانه یکیه !

امروز اول مامانه خودم زنگیدن که ناهار یا شام بیاین پیشمون , گفتم نه باشه یه روز دیگه !

بعدم مادر جانِ همسر جان گفتن بیاین پیشمون که بازم با نهایت ادب معذرت خواستیم که امروز نه !دلمون دوتایی بودنمونو میخواس ... : قلب های فراوون 

و بعد پیشنهاد ویژه ی آقای بهمنی بود که عالی ترین بود ...

پارک ملت ُ گردشُ قدم زنی ُ بی دغدغه کنار هم بودن ...


.

خدایا ممنون که حواست به آرامشمون هس ...

ما فقط نگران نبودنه توییم که دووور باد از زندگیِمان !

وگرنه دغدغه های دیگه به لطف تو قابل حله با صبرُ توکل ...


" الحمدلله کما هو اهله "

خیلی وقته دلم دوباره هوای نوشتن داره 
انگار وقتی مینویسی یه چیزاییو برای خودت تثبیت میکنی 
انگار قانون وضع میکنی
انگار تا ننویسی محکم نمیشه !

.

امروز جون نداشتم , نرفتم دانشگاه .
از صب پاشدم یکم به خودم تو آینه نگاه کردم 
یکم تو خونه چرخیدمو به خاطره هام فک کردم 
بعدش پاشدم 
روتختی رو شستمو اتو کردمو اتاق نارنجیه نفس تازه کرد .
وقتی اوضاع پرپریه همش گریه دارم خب ...
و منفی جات به شدت پررنگ می شن !
اوضاع خوبه الحمدلله - من سخت میگیرم !!!
.
حدیث نفس نوشت :
اول باید خونه رو مرتب کنم بعدش باید برم باشگاه ثبت نام کنم 
بعدش یه سر برم تجریش - و بعدش یه سر رسالت !

.
.
خدایا ما سخت میگیریم , تو به ما سخت نگیر ...

اولین روز کاریه بعد از عروسی .

یه حسه جالب بود ...

صب پاشی نماز بخونی ... و با ذوق زیر عدسی رو روشن کنی و امیدوار باشی که پخته ...

روش گلپر بریزی که بوی خوبش , یه عالمه حسه خوب بده ...

اما ضایع میشی و عدسا سفت شده و تو اصن نمدونی چرا!!!!

و کلی میخندی و خجالت می کشی ....

ولی همسرجان تشکر میکنه و تورو بیشتر شرمنده میکنه ....

شب قبل با هم هماهنگ گرده بودیم که صب باهم بریم ...

هوا عالی بود ... کله شهر صافه صاف ...

و نگاهای پراز لذتِ تو انرژیه کُله روزم ...


خدایا زندگیمون صافه صاف باشه ... به حق خوده خودت ....


قانون منشانه :

وقتی یه چیزی برای همسر درست میکنی , هدیه کن به شهدا و یا ائمه ... اینجوری هم کارات هدفمند میشه , هم حسه خوب میاد , هم حضور بزرگتری رو میاری تو زندگیت .... 


کار نوشت : خب خودت شیرینی رو تعارف می کردی که مزه بده ... و حالِت گرفته شد !

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.